می دانم احتمالاً جییبتان برای اجرای ایدههایتان خالیست و سخت به این موضوع میاندیشید که چطور میتوانم پولی به دست بیاورم تا ایدهام را پیاده کنم. در این نوشته پاسخ شما را خواهم داد و به شما میگویم روند شروع یک کسب و کار بدون سرمایه اولیه چگونه است و چطور میتوان آن را گسترش داد.
فهرست مطالب
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم!
عجله نکنید! قبل از هر چیز بگویم وقتی میخواهی بدون سرمایه اولیه کسب و کارت را راه اندازی کنی، یکی از بهترین استراتژیها جذب سرمایه است. بله افرادی هستند که تمایل به سرمایه گذاریهای خوب دارند. اتفاقاً زیاد هم هستند اما حتماً میپرسید چرا این افراد سر راه ما سبز نمیشوند؟ پس چرا هر کسی دور و اطراف ماست، جیبش بدتر از ما خالیست؟
خب مشکل شما این است که اول از همه به دنبال یافتن آدم درست نمیروید یعنی نشستهاید کنج خانه یا پشت میز کارمندیتان و دامنه نگاهتان هم بیشتر از چند متر این طرف و آن طرف نیست، مشکل دوم شما هم این است که فکر میکنید اطرافیانتان پولی ندارند! خب حق هم دارید؛ با دوستتان به مرکز خرید رفتهاید و او از مانتویی خوشش آمده است، اما وقتی میخواسته آن را بخرد، پشیمان شده است. او پشیمان شده و به شما گفته «مدتی است دست همسرم تنگ است و بهتر است این را نخرم!» میخواهم به شما بگویم دقیقاً همان شوهر دوستتان که دستش خالیست، میتواند یکی از سرمایه گذاران شما باشد. اما چگونه؟
از زاویهای دیگری به کسب و کار بدون سرمایه اولیه نگاه کنید!
حدود دو سال و نیم پیش، یکی از دانشجویان دورههای آموزشی من تصمیم گرفت کسب و کار شخصیاش را راه اندازی کند. او نیازمند ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه بود. به نظر عدد بزرگی میرسد، اما وقتی با توجه به آموختههایش جدولی را رسم و دقیقاً در آن مشخص کرد که در چه بازهای از زمان، به چه میزان سرمایه نیاز دارد، همه چیز تغییر کرد. عجیب است! نه؟ ایده او طراحی و فروش یک نرم افزار مناسب کسب و کارها بود.
جدول او نشان میداد که این ۲۰۰ میلیون تومان عملاً در طول یک سال و نیم نیاز است و نه در همان لحظه! اکثر ایدهها سرمایه مورد نیازشان را یک جا نمیخواهند بلکه در بازههای زمانی مختلف نیاز به ورودی مالی دارند، بله، وقتی شما تخمین میزنید که کسب و کار و ایدهای که در سر دارید به ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه نیاز دارد، به این معنا نیست که همین الان باید ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه در جیب یا حساب بانکیتان باشد!
باز میگردیم به سراغ جدولی که نشان میداد این ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه مورد نیاز، در چه بازههای زمانی مورد نیاز دوست ما بود. او نیاز به یک تیم دو نفره برنامه نویسی داشت که تقریباً ماهانه ۱۴ میلیون تومان هرینه حقوقشان بود (نفری ۷ میلیون تومان). او طی ۱۰ ماه این نرم افزار را تکمیل میکرد یعنی طی ۱۰ ماه، ۱۴۰ میلیون تومان نیاز داشت. ۶۰ میلیون باقی را هم طی هشت ماه برای هزینه بسته بندی نرم افزار، خرید تجهیزات لازم برای فروش (مثل پرینتر، تبلت و…)، هزینه رفت و آمد به جلسات و رفع ایرادات نرم افزار میخواست.
در ضمن او طبق آموختههایش میدانست که میتواند از بسیاری مخارج عبور کند. او به جای اجاره محل برای استقرار برنامه نویسان، مدیریت دورکاری را به خوبی آموخت به جای خط تلفن ثابت از خطوط هوشمند که شباهت بالایی به سیستمهای پیشرفته تلفنهای سازمانی دارند، با هزینهای اندک بهره ببرد و تصمیم گرفت به جای اینکه در دفتر کارش پذیرای مدیران و صاحبین کسب و کار باشد، خود در محل آنها حضور پیدا کند حتی این روش حضور در محل کارفرما توانست احتمال عقد قراردادهای او را بالاتر ببرد و اگر این کارها را نمیکرد احتمالاً به ۵۰۰ میلیون تومان سرمایه نیاز پیدا میکرد!
ببینیم او تا کجا پیش رفت! او توانست بعد از مصاحبه با بیش از ۲۳ برنامه نویس دو برنامه نویس را که پیشنهاد دستمزد کمتری داشتند، به شکلی متفاوت استخدام کند. او دو برنامه نویسی را یافت که دستمزد پیشنهادیشان پنج میلیون تومان بود و توانست آنها را متقاعد کند که اگر برای سه ماه طبق قرارداد برای او کار کنند، به جای ماهانه پنج میلیون به آنها ماهانه هفت میلیون تومان پرداخت خواهد کرد؛ به شرطی که در انتهای ماه سوم حقوق این سه ماهشان را پرداخت کنند! یک سفته نیز برای اطمینان به هر دو طرف داد و با امضای دو شاهد، خیال آنها را راحت کرد.
دیدید چطور توانست برای خرج کردن فرصت بخرد؟ او تا سه ماه فرصت داشت تا حقوق آنها را تهیه کند. حالا او وقت کافی داشت تا در این سه ماه یک نسخه خیلی مبتدی از نرم افزارش تهیه کند و با همان نسخه ابتدایی بکوشد تا سرمایه گذارانی را برای سرمایه گذاری بر روی این ایده جذب کنند.
چشم همه ما به عقلمان است!
سالهاست محققین می گویند تا زمانی که شما تصویری ملموس از آینده خود در دست نداشته باشید، سرمایه گذار به سادگی متقاعد نمیشود تا بر روی محصول شما ریسک کند یعنی شما اگر ساعتها تلاش کنید تا ایده نرم افزار فوق العاده تان را که ۲۰۰ میلیون تومان هزینه ساخت خواهد داشت به سرمایه گذار بشه بفهمانید، بسیار بعید است که نتیجهای بگیرید.
اما کافیست یک نسخه ابتدایی «به قول معروف نسخه دمو» که حتی ۹۰ درصد امکانات نرم افزار اصلی را هم ندارد به کارفرما نشان داده و اجازه دهید ایده شما را از نزدیک لمس کند. این برای کارفرما بسیار سادهتر و منطقیتر به نظر میرسد تا اینکه وارد را سرمایه گذاری بر روی ایده شما شود.
این دو شرایط را درمورد شروع کسب و کار بدون سرمایه اولیه مقایسه کنید
شرایطی که ما اصولاً در برخورد با ایدههایمان انتخاب میکنیم چنین چیزی است: «ایده دارم؛ اما پول ندارم! چه میشد اگر ۲۰۰ میلیون تومان پول داشتم؟! هیچکس هم پیدا نمیشود در این زمانه ۲۰۰ میلیون تومانش را به من بدهد!» تا زمانی که شما مسائل را از زاویه اشتباهی نگاه میکنید به پاسخهای اشتباهی نیز میرسید. وقتی به دنبال این هستید تا در رویاهایتان سرمایه داری از اسب سپید پیاده شود و ۲۰۰ میلیون تومان برایتان کارت به کارت کند، نام شما کارآفرین نیست، بلکه رؤیاپرداز است.
شما زمانی یک کارآفرین هستید که برنامه دقیقی برای اجرای ایدهتان در دست داشته باشید جدول زمان بندی مالی آن را مشخص کنید، شروع کنید و قدم بردارید، با افراد زیادی جلسه بگذارید، از نه شنیدن نترسید، در هر جلسه ارائه قویتری داشته باشید و به جای یک سرمایه گذار کلان، به دنبال چندین سرمایه گذار خرد باشید.
دانشجوی من در نهایت با همان نسخه ابتدایی از نرم افزارش توانست علاوه بر جذب سرمایه، قراردادهای زود هنگام در قبال تخفیف بیندد و مثلاً به جای اینکه از فلان مجموعه برای یکسال بعد ۳۰ میلیون تومان بابت نرم افزار دریافت کند. ۱۰ میلیون تومان امروز دریافت میکرد. او عملاً محصولش را پیش فروش میکرد با این کار او به بیشتر از ۶۵ میلیون تومان سرمایه نیاز پیدا نکرد و باقی سرمایه را توانست با همین پیش فروشها تهیه کند.
او حتی همه پیش فروشها را در ماههای اول انجام نداد، بلکه به موازات گسترش نرم افزار، نسخهای کاملتر از آن را در دست میگرفت و بسته به نیازهای مالیاش به دنبال پیش فروش میرفت. او اگر برای یک ماه بعد باید ۲۵ میلیون تومان سرمایه میداشت تا مخارج را پرداخت کند، به صورتی هدفمند به سراغ چند ده کسب و کار میرفت که آنها را از کتابهای راهنمای مشاغل و اینترنت پیدا میکرد و به هر قیمتی بود با پیش فروش به کمترین قیمتها مثلاً ۵ میلیون تومان به جای ۳۰ میلیون تومان!) آن ۲۵ میلیون تومان را به دست میآورد.
متوجه اشتباه رایجمان شدید؟
حالا متوجه میشوید چرا ما در جذب سرمایه مشکل داریم؟ بگذارید کمی بیشتر بگویم تا روشنتر شویم. فکر میکنید دانشجوی من این ۶۵ میلیون تومان را چطور از سرمایه گذاران دریافت کرد؟ چطور آنها را متقاعد کرد؟ چطور موضوع را مطرح کرد؟
بسیار ساده است! او بعد از آماده شدن نسخه دمو، از اقوام و آشنایان خودش شروع کرد و از آنها خواست که اگر در دوستان و اطرافیانشان مدیر یا کارآفرینی را میشناسند، به او معرفی کنند و این لطف را در حقش بکنند که یک وقت ملاقات یک ساعته برایش بگیرند. منظورش هم از مدیر و کارآفرین افراد بسیار بزرگ نبود! او اعتقاد داشت هر کسی که بیشتر از ۲۰ میلیون تومان در حساب بانکیاش دارد، میتواند جزو سرمایه گذاران ایده او باشد.
او هیچ گاه به سرمایه گذارانش نگفت که من ۶۵ میلیون تومان سرمایه نیاز دارم چه برسد به اینکه بگوید ۲۰۰ میلیون میخواهم. او هزینهها را خرد میکرد. او نزد دوستان دوستتانش که سرمایه هر چند اندکی داشتند میرفت، نسخه ابتدایی را بر روی گوشی آنها نصب کرده و آنها ا متقاعد میکرد که برایشان ارزش دارد اگر در قبال مبلغی اندک آن هم به صورت قطره چکانی سهامدار ایدهای نو در عصر تغبیرات تکنولوژیکی شوند.
او آنها را متقاعد میکرد که کافیست طبق جدول زمانی، آرام آرام پول تزریق کنند. او در نهایت سه نفر را یافت که حاضر بودند برای ۱۰ ماه ماهانه فقط ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان سرمایه به مجموعه او تزریق کنند و سهام دار بخشی از این ایده شوند.
خودتان مقایسه کنید
به نظر شما کدام روش راحتتر است؟ اینکه از ابتدا با یک ایده خام به دنبال ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه باشید یا اینکه با همین روشی که برایتان گفتم، پیش بروید، از جایی شروع کنید، بخشی از سرمایه را در میان مسیر پیشرفت فراهم کنید و بخش دیگری را خرد کرده و بین چندین سرمایه گذار تقسیم کنید؟
قطعاً دریافت ماهی ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان، آن هم فقط برای ۱۰ ماه آسانتر از دریافت ۲۰۰ میلیون تومان نقد است. این کار فقط نیاز به تلاش بیشتری دارد و همین باید تمایز شما با دیگر مدعیان کارآفرینی باشد. این را نیز در نظر بگیرید که شما وقتی سرمایه گذار اول را متقاعد میکنید، کارتان به مراتب سادهتر میشود، چرا که سرمایه گذاران دیگر به شما بیشتر اعتماد میکنند.
حالا حتماً متوجه صحبت اولم میشوید که گفتم شوهر همان دوستتان که میگفت وضعیت مناسبی ندارد نیز میتواند یکی از سرمایه گذاران شما باشد. او لازم نیست ۲۰۰ میلیون تومان پول داشته باشد، بلکه فقط کافیست ماهانه ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان، آن هم فقط برای ۱۰ ماه در ایده شما سرمایه گذاری کند.
منبع: مجله موفقیت