دلایل اصلی رشد کسب و کار: تا به حال به این فکر کردهاید که چطور یک سرمایه دار بزرگ، به این میزان از ثروت و سرمایه میرسد؟ ما او را میبینیم در حالی که درب خودروی گران قیمتش را باز میکند، وارد فروشگاه لوازم ورزشیاش میشود، در کنار آن برندهای جذاب میایستد و با خودمان می گوییم: ببین چه پولی داره از این لوازم ورزشی در میاره. اما آیا ما همه چیز را به دقت دیدهایم؟
فهرست مطالب
داستان رستوران دار با هوش!
اصولاً آدمها را نمیتوان از روی یک نگاه شناخت! راستش را بخواهید، جیب آدمها را هم نمیتوان با یک نگاه شناخت. حدود دو سال پیش با سرمایه داری آشنا شدم که رستوران عظیمی را افتتاح کرد. هزینههای آنچنانی، نیروهای گران و کیفیت بالا، همراه با سود بسیار پایین. خوب و دقیق که نگاه میکردید، آن رستوران ماهانه چیزی در حدود ۱۳ میلیون تومان در ضرر بود. این رستوران یک سال سر پا ایستاد و (در ظاهر) مجموعاً ۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان ضرر کرد، اما در نهایت صاحبش آنجا را با ۱۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان سود به دیگران واگذار کرد.
اصل ماجرا این است که این سرمایه دار ملکی داشت که آن را با قیمت نه چندان بالایی میخریدند. او آمد و یکسال از جیب و در حدود یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان در آن سرمایه گذاری کرد (همان ماهی ۱۳۰ میلیون تومانی که ما آن را ضرر میپنداشتیم و با این کار، تابلوی آن ملک را روشن نگه داشت، توجه سرمایه گذاران جدید را جلب کرد و در نهایت آن ملک تجاری را که قبل از این به قیمت ۱۱ میلیارد تومان به زور به فروش میرسید، به همراه اثاث و دکوراسیون و دستگاهها و نام تجاریاش در حدود ۲۵ میلیارد تومان واگذار کرد؛ یعنی چیزی در حدود بیش از ۲ برابر قیمت قبل!
او توانست با یک سال هزینه بر روی آن ملک در قالب یک رستوران خوب و باکیفیت توجه سرمایه گذاران بزرگتر از خودش را جلب کرده و در جلسات مختلف آنها را توجیه کند که این ملک برای رستوران ساخته شده و او هم در انتظار یک سرمایه گذار بزرگ برای تبلیغاتی عظیم است. سرمایه گذارانی بودند که متقاعد شدند و با سرمایههای بالای ۱۰۰ میلیارد این رستوران و ملک را خریدند و آن را به یک سود واقعی رساندند.
سرمایه داری هم که من از او صحبت کردم با سودی که به دست آورد کارگاه تولیدی پوشاکش را که به دلیل فرسوده بودن دستگاهها سالها تعطیل بود، راه اندازی مجدد کرد. او دستگاههای آنجا را به روزرسانی کرد؛ برای خرید پارچههای باکیفیتتر هزینه داد و در نهایت و حالا، فروشگاههای سه شهر بزرگ کشور از مشتریهای دائم او هستند. در حال حاضر سود خالص ماهیانه مجموعه او در حوزه پوشاک ۷۶۰ میلیون تومان است. یک پرسش از شما دارم: آیا اگر او آن رستوران را با ماهانه ۱۳۰ میلیون تومان ضرر راه اندازی نمیکرد. کارگاه تولیدی پوشاکش به چنین موفقیتی میرسید؟
کسب و کار یک چرخه اقتصادی است
شاید بشود عبارتهایی قشنگتر از این عبارت را به کار برد، اما من به دنبال انتقال یک مفهوم مهم در کسب و کار به شما هستم؛ اینکه سرمایه شما قرار نیست همیشه در همان کسب و کار رشد کند. اینکه حتی قرار نیست شما تا ابد در همان کسب و کار بمانید. شما یک معلم ادبیات دوران دبیرستان نیستید که بگویید تخصصتان همان است و باید در همان رشته باقی بمانید. شما یک کارآفرین و بهتر است بگویم فعال اقتصادی هستید؛ کسی که به درک صحیحی از جایگاه پول، درآمد و ثروت آفرینی در جهان امروز رسیده و به دنبال کسب درآمدی خوب برای تأمین رفاه خود و خانوادهاش است.
یک فعال اقتصادی سرمایه گذاری را میشناسد
شما برای اینکه در دنیای کسب و کار رشد کنید. نیاز به نقدینگی، ارتباطات و حتی ایدههای نو دارید. اما گاهی لازم است تا اینها را از جای دیگری به جز همان کسب و کار تأمین کنید. چند سال پیش و در دوران دانشگاه جوانی را میشناختم که امروز به موفقیتهای مالی زیادی رسیده است. استراتژی او شناخت فرصتهای سرمایه گذاری و استفاده از آنها در کنار کسب و کارش بود. او در بازار محصولات مراقبتی پوست فعالیت و درآمدزایی میکرد. اما با سود حاصل از آن در بازار خودرو خرید و فروش میکرد.
در قدم بعدی، او سود حاصل از خرید و فروش خودرو را به چند پارت واردات عینک آفتابی از یک برند خارجی اختصاص داد و با راهکارهای بازاریابی که آنها را میشناخت، تمامشان را با سود خوبی به فروشندگان عینک فروخت. سپس سرمایه نهایی را مجدد وارد حوزه محصولات مراقبتی پوستی کرد و توانست کسب و کارش را به اندازه سه برابر قبل گسترش دهد. او حالا به یک سود واقعی رسید.
شما به عنوان یک فعال اقتصادی باید دائماً به دنبال یادگیری فرصتهای جدید سرمایه گذاری باشید. من از آن چیزهایی که ناگهانی مد میشوند و به سرعت هم از مد می افتند صحبت نمیکنم؛ بلکه از آن چیزهایی حرف میزنم که دیگر خودشان را سالهاست به ما ثابت کردهاند.
شما چه تصمیمی دارید؟
آیا شما به عنوان یک کارآفرین، خود را یک فعال اقتصادی هم می دانید؟ اگر میخواهید این طور باشند، پس باید راه و رسم سرمایه گذاری در بازارهای مختلف را نیز کم کم شناسایی کنید. چطور میشود در بازار طلا به سودهای معقولی رسید؟ راههای خرید یک زمین با قیمتی پائین تر از قیمت بازار چیست؟ چطور میتوان با یک وام ۳۰۰ میلیون تومانی و فقط ۲۰۰ میلیون تومان نقدینگی، صاحب یک ملک یک میلیارد تومانی شد؟ چطور میتوان در شرایط مساعد از نظر تحریمهای بانکی واردات معقولی از یک کالای پرطرفدار انجام داد و به اندازه دو سال سود بانکی، از فروش همان محصولات وارد شده درآمد کسب کرد؟
اینها همه پاسخهایی هستند که شما به تدریج باید به جواب آنها دست پیدا کنید. شما باید در فضای کارآفرینی خود به دنبال گذر از «ما این هستیم و همین باقی میمانیم» باشید و متناسب با شرایط از خود انعطاف به خرج دهید. حقیقت آن است که در دنیای امروز رقابت بیش از گذشته جدی شده است. ناگهان رقیبی از راه میرسد، ظرف مدت کوتاهی چند برابر ما رشد میکند و در نهایت ما را از بازار حذف میکند.
شاید ما آن را به پای شانس بگذاریم و شاید با خودمان بگوییم او تازه کار بود! یا حتماً پدر پولداری داشت که بدون حد پول در اختیارش گذاشت و آمد و بازار را قبضه کرد. غافل از اینکه رقبایی در بازار وجود دارند که قادرند هر روز و در فرصتهای مختلف، پول خود را تبدیل به پولی بیشتر کنند. آنها راههای سرمایه گذاری خوب و اصولی را با عرق ریختن، جست و جو، پرس و جو، سماجت، سعی و خطا و امثال آن آموختهاند و فوت کوزه گری شان است.
فرصتهای دم دستی برای رشد کسب و کار ، فرصتهای خوبی نیستند
اما اینکه فلان شرکت با فلان شرایط خودرو پیش فروش میکند و یا دهها بهانه مدتها با تأخیر تحویل میدهد نامش آن قدرها هم سرمایه گذاری نیست! سرمایه گذاریهای خوب اصولاً کمی ناپیداتر از آن هستند که در صفحات اول روزنامهها به سراغ شما بیایند. این فرصتهای سرمایه گذاری به سادگی در پیامکهای تبلیغاتی خرید فلان ملک در شمال کشور حضور پیدا نمیکنند و نیاز به کمی تلاش بیشتر دارند.
به هر حال این جرقهای بود که من خودم را در قبالش مسئول میدانستم تا آن را به شما انتقال دهم و این پیام را به شما برسانم که رشد کسب و کار فقط در همان کسب و کار اتفاق نمیافتد. گاهی لازم است شما از چرخههای درآمدزایی و افزایش سرمایه بهره ببرید و درآمدهایی جدیدی را وارد کسب و کارتان کنید. شاید امروز، روز به کارگیری این موضوع برای شما نباشد، اما قطعاً امروز شروع همان تکانی است که باید میخوردید تا آیندهای روشنتر و موفقتر از دیروز داشته باشید.
من میخواهم این موضوع را به خوبی درک کنید:
اگر شخصی را دیدید که از ماشین گران قیمتش پیاده شد و به فروشگاه لوازم ورزشیاش رفت، اینگونه نیندیشید که او حتماً از فروش لوازم ورزشی به آن نقطه رسیده است؛ بلکه شاید او چرخههای درآمدزایی مختلفی را ایجاد کرده که این فروشگاه تنها بخشی از آن چرخههاست.
منبع: مجله موفقیت
- راه اندازی کسب و کار بدون سرمایه اولیه
- راهنمای شروع کسب و کار در حوزه علم داده
- پادرو؛ چوب جادویی برای فروشگاههای اینستاگرامی
- مهارت حیاتی تفویض اختیار در مدیریت کسب و کار
- رشد سریع کسب و کارهای نوپا با بازاریابی